درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عاشقانه های من و آدرس amirandmahshid.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 272
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

عاشقانه های من
خاطره های عاشقانه من
شنبه 28 دی 1392برچسب:, :: 17:41 ::  نويسنده : مهشید       
دارم امشب می نویسم که بدونی بی تو تنهام... عزیزم وقتی که نیستی نداره رنگی غزلهام........ .بی تو شعرام طعم مرگن توی غروبی بی ستاره... مشق شبهای سیاهم بی تو میشه پاره پاره....... بی تو جایی واسه من نیست بین این قلبای سنگی.. .اشک یخ بستۀ چشمام عزیزم نداره رنگی... میخوام از تو بنویسم توی این اتاق خالی... توی تنهایی و غربت توی رویای خیالی... میخوام امشب با تو باشم توی این شب ترانه... بگم و از تو بگم باز اینه رسم عاشقانه... هنوزم رو خاک کوچه رد پای عابری هست... دیوارا اون شب می دیدن عهدی که شبونه می بست.

شنبه 28 دی 1392برچسب:, :: 17:40 ::  نويسنده : مهشید       
چرا حس ميکنم هستي کنارم چرا اين رفتنو باور ندارم چرا گم ميکنم روز وشبامو چرا حس ميکنم داري هوامو چرا هستي ميون خوابو رويا چرا پر ميشه توي حرمه نفسها دارم نفس نفس نبودنت رو کم ميارم ميخواي بري برو تو رو به اين ترانه ميسپارم ولي نرو بمون نرو که جز تو چارهي به جز خودت ندارم نرو بمون نرو بمون کنارم.........................................

شنبه 28 دی 1392برچسب:, :: 17:40 ::  نويسنده : مهشید       
شایددیگه قسمت نشه ببینمت عشق من شاید دیگه خاطره شه،لحظه های تو ومن کاشکی بدونی رفتنم،فقط به خاطر تو بود دستات میرن به سرنوشت،عشقت هنوز تو قلبمه همیشه زنده میمونه با یاد تو ترانه هام منو ببخش اگه بازم،اشکام چکیدرو نامه هام دیگه تموم شدفرصتم،تو خاطرم همیشه هستی تموم خاطرات خوشم .تویی.ا.،خدا نگهدارت باشه.....................

جمعه 27 دی 1392برچسب:, :: 15:6 ::  نويسنده : مهشید       
میخواستمت اما رفته بودی ، آمدم ببینمت اما دیگر نبودی… نه میتوانم دل ببندم با دلی شکسته ، نه میتوانم بروم با این پاهای خسته… چشمانم پر از نیاز ، قلبی پر از دلتنگی ، زندگی مانده و یک عالمه خاطره خاطره هایی که کاش همچو عشقمان میسوخت ، اگر نیستی ، اگر مرا تنها گذاشته ای و رفتی دیگر چه سود دارد خاطره هایی که از تو در دلم جا مانده؟ عذابم میدهد ، دلتنگم میکند ، حالا که نیستی دیگر دلم لحظه شماری نمیکند میخواستمت اما رفته بودی… این هوایی که در آنم هوای مسمومیست ، مرا از پای در می آورد یک هوای پر از دلتنگی ، نیست در آن کسی که آرامم کند، نیست کسی که مرا درک کند! یخ زده آتش عشقمان ، کجاست آن قول و قرار های دیروزمان ، کجاست آنهمه مهر و وفا ، چه صبری داده ای به من ای خدا ! به بیراهه میروم ، به دنبال سایه ی خودم میروم ، هر چه میروم به او نمیرسم! سرگردان و بی قرارم ، نمیخواهم از یک عشق پوچ بمیرم! وقتی شکسته ای بال مرا برای پرواز ، وقتی دادی یک عالمه غم به این دل پر از نیاز وقتی مرا در حسرت گذاشتی ،مرا در این طوفان پر از درد تنها گذاشتی ، چرا باید هنوز هم به تو فکر کنم؟ تویی که گذشتی از من و احساسم ، دیگر نمیروم تا به تو برسم! همینجا میمانم ، خاطره هایت را همینجا که مانده ام خاک میکنم ، برای همیشه فراموشت میکنم ، تو هم مثل همه ، همه آمدند ، شکستند ، رفتند ! مثل همه بیماری ، هیچ درکی از احساس نداری ، قدر دل بی وفای خودت را هم نمیدانی! همان بهتر که رفتی…

جمعه 27 دی 1392برچسب:, :: 15:5 ::  نويسنده : مهشید       
به سلامتی عاشقی که وقتی ازش پرسیدن : چرا ناراحتی ؟ گفت : تا حالا پشت ماشین عروس عشقت بوق زدی ؟

جمعه 27 دی 1392برچسب:, :: 15:5 ::  نويسنده : مهشید       
به سلامتیِ اونی که وقتی بودیم باهامون حال کرد ، اگه نبودیم ازمون یاد کرد ! اونی که اگه بودیم دعامون کرد ، اگه نبودیم آرزومون کرد ! اونی که وقتی بودیم خندید ، اونی که وقتی نبودیم نالید ! سلامتیِ اونی که هرچند دلخور بود ولی واس دلخوشیِ ما خندید …

جمعه 27 دی 1392برچسب:, :: 15:3 ::  نويسنده : مهشید       
به سلامتیه اونی که تو عصبانیت خواست آرومم کنه ، هرچی از دهنم درومد بهش گفتم … آخرش فقط گفت : بهتری ؟؟؟!

جمعه 27 دی 1392برچسب:, :: 15:1 ::  نويسنده : مهشید       
می نویسم مینویسم از تو تا جسم کاغذ من جان دارد با تو از حادثه ها خواهم گفت گریه این گریه اگر بگذارد گریه این گریه اگر بگذارد با تو از روز ازل خواهم گفت فتح معراج غزل کافی نیست باتو از اوج غزل خواهم گفت مینوسم همه ی هق هق تنهایی را تا تو از هیچ به آرامش دریا برسی تا تو در همهمه همراه سکوتم باشی به حریم خلوت عشق تو تنها برسی می نویسم مینویسم از تو تا تن کاغذ من جا دارد با تو از حادثه ها خواهم گفت گریه این گریه اگر بگذارد مینویسم همه ی با تو نبودن ها را تا تو از خواب مرا به با تو بودن ببری تا تو تکیه گاه امن خستگی هام باشی تا مرا باز به دیدار خود من ببری می نویسم مینویسم از تو تا تن کاغذ من جا دارد با تو از حادثه ها خواهم گفت گریه این گریه اگر بگذارد

جمعه 27 دی 1392برچسب:, :: 15:1 ::  نويسنده : مهشید       
دیروز گذشت و پیش خود گفتم فردا در راه است ، فردا آمد و دیدم هنوز دلم چشم به راه است ، مدتی گذشت و هنوز هم در حسرت دیروزم ، چه فایده دارد وقتی روز به روز از غم عشقت میسوزم؟

جمعه 27 دی 1392برچسب:, :: 14:59 ::  نويسنده : مهشید       
من اگر روح پریشان دارم من اگر غصه هزاران دارم گله از بازی دوران دارم دل گریان،لب خندان دارم به تو و عشق تو ایمان دارم در غمستان نفسگیر، اگر نفسم میگیرد آرزو در دل من متولد نشده، می میرد یا اگر دست زمان درازای هر نفس جان مرا میگیرد دل گریان، لب خندان دارم به تو و عشق تو ایمان دارم من اگر پشت خودم پنهانم من اگر خسته ترین انسانم به وفای همه بی ایمانم دل گریان، لب خندان دارم به تو و عشق تو ایمان دارم